امروزه، استعمار و استعمارگری یکی از موضوعات پربحث در دنیاست. عدهای فکر میکنند استعمار به پایان رسیده؛ اما نه تنها تمام نشده است، بلکه بیشتر و متنوعتر هم شده است و تأثیرات آن هنوز در بسیاری از کشورها و ملتها قابل مشاهده است. در حال حاضر، برخی کشورها هنوز هم با تأثیرات منفی استعمار مواجه هستند و مشکلاتشان هر روز پیچیدهتر از قبل میشود. همچنین، برخی کشورها بهدلیل قدرت و تأثیرگذاری اقتصادی، سیاسی و نظامی خود به منزله استعمارگران شناخته میشوند. «استعمار» در لغت به معنای آباد کردن است؛ اما در عمل دشمنان انسانیت چیزی جز ویرانگری دیده نشده است و پدیده نوظهوری نیست که مخصوص به عصر یا قرن ما باشد. در اصطلاح، استعمار به معنای مهاجرت کشورهای متمدن به سرزمینهای خالی از سکنه بهمنظور عمران آن سرزمین است؛ اما امروزه کارکردش نفوذ و دخالت کشورهای زورمند در کشورهای ناتوان به بهانه آبادی و سازندگی است؛ استعمار یک جریان انحرافی در زندگی اجتماعی است؛ زیرا اصل عدالت را حذف کرده و برتریجویی و سلطهگری را جایگزین آن کرده است. با این حال، اندیشمندان استعماری آن را جزئی از مسئله انتخاب اصلح دانسته و میگویند، روح تسخیر با سرشت انسانها آمیخته شده است؛ همانگونه که انسان برای تکامل خود و حتی زنده ماندن به تسخیر نیروهای گوناگون طبیعت میپردازد، طبیعی است که در مورد همنوعان خود نیز این روش را به کار گیرد.
در مورد استعمار و استعمارگر به طور مشخص آیهای در قرآن نداریم؛ ولی آیات متعددی در مورد استضعاف هستند که مقابلش یک استعمارگر که بنای آبادانی دارد، ولی نابودگر است، وجود دارد. البته مستکبران و مفسدان که در قرآن بارها به آن اشاره شده است، همان خوی استعماری دارند. خداوند در قرآن به زیبایی دسیسه استعمارگران را افشا کرده است. کسانیکه به نیت اصلاح میآیند؛ ولی به سمت استعمار انسانها میروند و هر گونه فسادی که بتوانند انجام میدهند. خداوند میفرماید: «قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ، أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ»(بقره / 11 و 12) کسانیکه شعارهای خوبی میدهند؛ اما هیچ عمل انسانی از آنها صادر نمیشود. قرآن برای مقابله با استعمارگران یک پیشنهاد دارد و آن، قوی شدن در تمام عرصههاست؛ به همین دلیل میفرماید: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ...»؛ هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [دشمنان] آماده سازید!(انفال/ 60) این در حالی است که استعمارگر نمیخواهد شما رشد کنید و قدرتمند بشوید. او با ایجاد انحصار در هر چیزی و شکستن ارادهها در هر چیزی، از مسائل علمی و تکنیکی گرفته تا روحیه استقامت و آزادگی، دنبال ضعیف کردن و به بردگی کشیدن دیگر انسانهاست، دقیقاً همان کاری که فرعون انجام میداد؛ «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ» و اکنون کشورهای استعمارگر انجام میدهند. توصیه قرآن به قدرتمند شدن توصیه دینی و اخلاقی است، پس در این قدرتمند شدن استعمار تعریف نمیشود. یعنی برای استعمار نشدن قدرتمند شو، اما قدرتت را برای استعمار دیگران بهکار نبر؛ اینکه بتوانی قدرتت را برای آزادی و اخلاق و آسایش مردم و رشد دین خرج کنی، قدرت حقیقی مدنظر خداوند است. همانطور که گفتیم، در قرآن مستقیم از استعمارگری سخن به میان نیامده است؛ اما روح و مفهوم آیات اشارات دقیق و راه حلهای بلندمدت و ماندگار را پیشنهاد میدهد. اگر یک فرد بخواهد قرآنی عمل کند، باید به تمام اهداف و مفاهیم قرآنی مسلط باشد و به یک یا چند آیه بسنده نکند.